م ي م ي ر م
گير كرده ام
در گلويت !
بغض كه ميكني
از هم مي پاشم
چشمايت را مي بندي
من اينجا پشت اين پلك ها
محكوم به باورهاي هميشگي ام !
تو پاي ميز قضاوتت من را به صد بار مرگ محكوم مي كني
و من اينجا
درست زير پلك هاي تب دارت
هزاران بار در ثانيه
م ي م ي ر م
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 22:8 توسط هستی
|
من جوزا