افسانه ، اما بزرگ


مرد در غربت تنهایی خویش ‌به هیچ می اندیشید
زن ‌، به این که روح بزرگ مرد دارد به او می پیوندد.


مرد به این می اندیشید  ، تنهایی آنجا آزارش نخواهد داد
چون ، عادت داشت.


زن رنجور از اینکه رفتن مرد سهم اوست
و به این می اندیشید که حالا یک مرد از این دنیا کم خواهد شد.

...


امشب شب تولدمه
سه روزه دارم فکر می کنم که واسه ی این روز چی بنویسم
اما هر چی فکر کردم هیچ چی به ذهنم نیومد
حتی واسی ی تیترش
فقط اینکه:

... ناگهان چه زود دیر می شود.