افسانه ، اما بزرگ
مرد در غربت تنهایی خویش به هیچ می اندیشید
زن ، به این که روح بزرگ مرد دارد به او می پیوندد.
مرد به این می اندیشید ، تنهایی آنجا آزارش نخواهد داد
چون ، عادت داشت.
زن رنجور از اینکه رفتن مرد سهم اوست
و به این می اندیشید که حالا یک مرد از این دنیا کم خواهد شد.
+ نوشته شده در سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۸۵ ساعت 9:51 توسط هستی
|
من جوزا