باور کن
باور کن هنوز هم می شود
به پاکی قصه های مادر بزرگ هجرت کرد
دیگر نگو که سیب ِطلای قصه ها را
کرم های کوچک کابوس خورده اند
تنها دستت را به من بده و بیا..."
به پاکی قصه های مادر بزرگ هجرت کرد
دیگر نگو که سیب ِطلای قصه ها را
کرم های کوچک کابوس خورده اند
تنها دستت را به من بده و بیا..."
+ نوشته شده در پنجشنبه هفتم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 23:51 توسط هستی
|
من جوزا