حماقت
مرد گمان می کرد ، روح بزرگی دارد .
در وسعت نگاه زن
به دنبال چیزی می گشت .
و ، زن به حماقت خود می اندیشید
و به دروغهای فریبنده ی همیشگی
بی آنکه کبوتران حواسش ، حتی لحظه ای
بر بام حرفهای مرد بنشیند.
حالا ، نشانی دوزخ ، تنها چیزی بود که در نگاه زن پنهان می ماند.
تنها جایی که سزاوار مرد می دانست.
+ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۸۵ ساعت 9:29 توسط هستی
|
من جوزا