حدیث بی قراری ماهان
... اقیانوس نیستی تو
جلوه ی سیالِ ظلمت ِ درون.
کوه نیستی
خشکینه یِ بی انعطافی ِ محض.
انسانی تو
سرمست خمر فرزانگی ئی
که هنوز از آن قطره ئی بیش در نکشیده
از معماهای سیاه سر بر آورده.
هستی
معنای خود را با تو محک می زند.
از دوزخ و بهشت و فرش و عرش بر می گذری
و دایره ی ِ حضورت
جهان را در آغوش می گیرد.
نام توام من
به یاوه معنایم مکن !
احمد شاملو
جلوه ی سیالِ ظلمت ِ درون.
کوه نیستی
خشکینه یِ بی انعطافی ِ محض.
انسانی تو
سرمست خمر فرزانگی ئی
که هنوز از آن قطره ئی بیش در نکشیده
از معماهای سیاه سر بر آورده.
هستی
معنای خود را با تو محک می زند.
از دوزخ و بهشت و فرش و عرش بر می گذری
و دایره ی ِ حضورت
جهان را در آغوش می گیرد.
نام توام من
به یاوه معنایم مکن !
احمد شاملو
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۸۵ ساعت 9:50 توسط هستی
|
من جوزا