نگاه کن
دلتنگم از نبودن چشمت نگاه کن
عاصی شدم بیا و مرا سر به راه کن
بخت سفید دلخوشی کودکانه ای ست
بخت مرا به جادوی چشمت سیاه کن
بی اشتباه راه به سویی نمی بریم
یکبار هم به خاطر من اشتباه کن
بگذار صادقانه بگویم عزیز من
من طاقت بهشت ندارم گناه کن
دلواپس جنون من و عقل خود نباش
تا زنده ای زندگی دلبخواه کن .
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم مهر ۱۳۸۶ ساعت 9:21 توسط هستی
|
من جوزا